مراد از این عنصر این است که دلبستگی و عمل افراد یک جامعه به یک سری حقوق و قوانین مشترک، یکی از عناصری است که باعث میشود هویت جمعی در میان آن گروه به وجود آید. ابوالعزائم نیز توجه به قانون اسلام را برای احیای جامعه اسلامی ضرورت میداند. مؤسس طریقت عزمیه بر این باور است که اولین نکتهای که باید همه مسلمانان رعایت کنند رجوع به خداوند و احکام اوست. برای این کار نیز باید ضمن توجه به اینکه اوامر الهی مقدم بر هر چیز است، اولاً تمامی حدود الهی اقامه گردد و ثانیاً همه مسلمانان همواره به یاری و نصرت از حق بکوشند.[۱۵۱]
ب) وطن
یکی از عناصر هویتساز، دلبستگی به سرزمین و وطن است. ابوالعزائم میگوید همانطور که هر شخصی حفاظت و حمایت از وطنش را بر خود فرض میداند، مسلمانان بایستی به وطن حقیقی خود که اسلام است توجه کنند و از آن حفظ و حراست نمایند. وطن جایی است که انسان در آن آرام بگیرد و اسلام اینگونه است. حفظ این وطن سعادت دنیا و آخرت را به دنبال دارد و باید با جان و مال از آن پشتیبانی باید کرد. او بر این باور است که سرّ حدیث “حب الوطن من الایمان” نیز همین است.[۱۵۲] وی میگوید توجه به قومیت در اسلام نشانه جهالت است. همه مسلمانان باید قومیتها را کنار گذاشته و در هرکجای جهان اسلام که هستند خود را جزو یک وطن بدانند. ابوالعزائم کتاب “الاسلام وطن” را برای همین منظور نگاشته است و قصیده زیر را نیز دراینباره سروده است:
بربکم وطنی الاسلام أفدیه بالنفس و المال، والرحمن یعلیه
سوگند به پروردگارتان، در راه وطنِ اسلام جان و مال را فدا میکنم و خدای رحمان نیز جایگاه آن را بالا میبرد.
المسلمون همو نفسی، وحبهمو فرض علی، بصدق القول أرویه
مسلمانان، جان من هستند و صادقانه میگویم که دوست داشتن آنها تکلیف من است.
و کل من ناوأ الإسلام غطرسه هو العدو، بعون الله أرمیه
هر که متکبرانه در برابر اسلام بایستد، دشمن است و من به یاری خدا او را از پای در میآورم.
الدین موطن نفسی أصل رفعتها من شر کل أولی الطغیان تحمیه
دین، در جان من خانه کرده است. جان را بزرگ میدارم تا دین از شرّ همه یاغیان در امان باشد.
به استظلّت و بالنور المبین لقد رأت مشاهد تقدیس و تنزیه
جان من، از خورشید دین نور میگیرد و در پرتو نور مبین، بر تجلیگاههای تقدیس و تنزیه بار مییابد.
نفسی قلیل و مالی أن أجودَ به لله فی الدین حقا لا بِتَمویه[۱۵۳]
از سویدای دل و صادقانه میگویم جان و مال من، دارایی ناچیزی است که آن را برای خدا در راه دین، فدا کنم.
عنوان کتاب “الاسلام وطن” کمکم به یک شعار در عزمیه تبدیل شد و مورد استقبال سایر مشایخ قرار گرفت. بهطوریکه “اسلام وطن” بهعنوان شعار رسمی و نامِ نشریه و سایت رسمی طریقت عزمیه تبدیل شد.[۱۵۴]
ج) نسب و حسب
یکی از عناصر هویتساز دلبستگی یک جامعه به نژاد و تیره خود است. در آرمانشهرِ ابوالعزائم توجه به نسب و حسب شده است؛ اما برداشت وی از این موضوع متفاوت است. او بر این باور بود که یکی از عوامل تفرقه بین مسلمانان، تفاخر به اختلاف نسب و حسب است. در نگاه او وقتی نور اسلام بر قلب شخصی تابید، ضلالت این افکار از بین میرود و بایستی نسب مسلمانان، اسلام باشد. تأکید وی بر روایتی از پیامبر است که «کل نسب و کل حسب مقطوع الا نسبی و حسبی». این نسب یک نسب حقیقی است که “صله” آن موجب سعادت و “قطع” آن اسباب شقاوت است. بایستی مسلمانان به رسولالله نزدیک شوند و از سنتش تبعیت کنند و به هدایتش اقتدا کنند و در همه حرکات و سکنات شبیه او عمل کنند. بهگونهای که رسولالله را پدرواقعی امت بدانند. در این صورت هرکدام از مسلمانان برادر مسلمان دیگر است. کل امت اسلامی همانند یک جسد است. پیامبر والد حقیقی امت است و از همه مسلمانان به خودشان اولی است. همین نسب محمدی است که سر “انما المومنون إخوه”[۱۵۵] است. روایات زیادی در فضیلت اخوت مسلمانان وجود دارد ولی درک معنای حقیقی این اخوت برای کسی که مقام و نور مکانت حقیقی محمدیه را مشاهده کرده باشد میسر است.[۱۵۶] کسی که اخوت را به خاطر پیامبر بپذیرد، هم حبّش برای خدا و رسول است و بغضش. پیامبر هم برای همین منظور عقد اخوت بین مسلمانان برقرار کرد و حقوقی را برای برادران مشخص کرد. ابوالعزائم برای برادری و اخوت آدابی نیز از روایات ذکر میکند.[۱۵۷]
د) حاکمیت سیاسی
دانشمندان علوم اجتماعی بر این باورند که یکی از عواملی که باعث پیوند بین مردم یک جامعه میشود، وجود حاکمیت سیاسی واحد و قوی است. در جامعه آرمانی ابوالعزائم خلافت نسخه اسلام برای جامعه است. وی همواره در اندیشه احیای خلافت اسلامی بود. در طرح او برای جامعه اسلامی زمام امور باید در دست شبیهترین مسلمانان به رسولالله باشد. وظیفه همه مسلمانان این است که از این فرد تبعیت کنند؛ خواه آن فرد عرب باشد و خواه عجم.
ه) زبان مشترک
زبان محمل تبادل فرهنگ در یک جامعه است و یکی از مواردی که جوامع بدان میبالند زبان مشترک است. ابوالعزائم در طرحش برای جامعه اسلامی میگوید که همه مسلمانان باید به زبان عربی مسلط باشند. او میگوید که شرف زبان عربی به قرآن است و باید زبان رسمی برای تفاهم بین مسلمانان همان زبان قرآن و سنّت پیامبر باشد و ادبیات قرآنی در میان مسلمانان برقرار باشد.[۱۵۸]
و) اقتصاد
سید محمد ماضی
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |
بر این باور است که عدالت اقتصادی بایستی مهمترین همت خلیفه مسلمانان باشد[۱۵۹] و نیز جامعه مسلمانان باید در استقلال کامل اقتصادی باشد و نسبت به بیگانگان در تمام شئون سیاسی و اقتصادی حریت داشته باشد.[۱۶۰]
ز) فرهنگ
ابوالعزائم به رواج و نهادینه شدن فرهنگ اسلامی اهتمام فراوان داشت. در اندیشه او فرهنگ اسلامی در میان مسلمانان چنان باید گسترده و ساری و جاری باشد که در تمام بلاد اسلامی هرکجا شخصی به شخصی رسید، فقط با گفتن شعار “سلامعلیکم” که شعار مسلمانان است، مورد تکریم قرار گیرد و احساس غربت نکند. او بر این باور بود که همه مسلمانان قبل از تعلیم سایر علوم باید علوم دین مانند قرآن و حدیث را فراگیرند و پسازآن سایر علوم مرسوم، آموزش داده شود.[۱۶۱]
ح) عواطف و احساسات مشترک
یکی از عوامل هویتساز در میان جوامع، مواردی است که مورد تعلقخاطر اجتماع قرار دارد و عاطفه جمعی بدانسو کشیده شده است. آنچه مورد مودت و محبت جامعه مسلمین قرار گیرد میتواند از مهمترین عناصر هویتساز در میان مسلمانان باشد. این عناصر گوناگوناند؛ مانند مکه، مدینه، کعبه، مسجدالنبی، روضه النبی و … . یکی از مواردی که در قرآن با اهمیت فراوانی آمده است، مودت و محبت به اهلبیت پیامبر است. خداوند از پیامبر میخواهد در قبال مزد رسالتش از مسلمانان فقط یکچیز بخواهد. اهمیت این خواسته چون در مقابل مزد رسالت حضرت قرار گرفته بایستی همسنگ خود رسالت باشد. خداوند میفرماید: قل لا أسئلکم علیه أجرا إلّا المودّه فی القربی[۱۶۲]. گویا پیامبر با این درخواست یکی از مهمترین عناصر هویتساز در اسلام را اعلام کردهاند.
مسلمانان فارغ از مذهب و مرامشان برای رسیدن به هویت اسلامی موردنظر دین بایستی محبت به اهلبیت پیامبر را فراموش نکنند. طریقت عزمیه دارای محبت ویژهای نسبت به اهلبیت هستند. هر چه بر عمر این طریقت میگذرد، محبت آنها به اهلبیت بیشتر میشود. بهنحویکه فقه شیعه که برگرفته از علوم اهلبیت است، مورد احترام آنها قرار گرفته است و اگرچه در بسیاری از موارد با آن مخالف هستند؛ اما با دیده احترام بدان مینگرند. درواقع نتیجه محبت اهلبیت را در تقریب بین مذاهب اسلامی در نحوه مواجهه عزمیه با عقاید و فقه شیعه جستجو کرد. با توجه به اهمیت موضوع در قسمت بعد به تبیین جایگاه اهلبیت در طریقت عزمیه پرداخته شده است.
اهلبیت (علیهمالسلام)
اهلبیت (علیهمالسلام) در طریقت عزمیه دارای جایگاه ممتاز هستند. بزرگان این طریقت در کتب، مراسم، اذکار و عقایدشان اهتمام ویژهای به اهلبیت دارند. در برخی کتب عزمیه از قرآن بهعنوان کتاب الله الصامت و از اهلالبیت بهعنوان کتاب الله الناطق یاد شده است.[۱۶۳] امیرالمؤمنین، سیدالوصیین و وارث علم النبی است و امام حسن و امام حسین سیدا شباب اهل الجنه و حضرت زهرا سیده نساءالعالمین است؛ همچنان که حضرت مریم با آن کرامتش سیده زنان عصر خودش بود. فاطمه پاره تن پیامبر است و پیامبر رضایت فاطمه را رضایت خداوند میداند و غضبش را غضب خداوند. در او سری است که بر مردم پوشیده است.[۱۶۴] عزمیه بر این باورند که خداوند اهلبیت را بهواسطه آیه تطهیر شرافت داده است و از حقوق اهلبیت بر مؤمنان این است که بر اساس آیه (قل لا أسألکم علیه أجر إلا الموده فی القربى) مودت و محبت نسبت به آنها داشت.[۱۶۵]
نعم أنتمُ حصن الأمان وملجأ لکل فتى وافاکمُ بمعونه
آری، شما دژ امن و پناهگاه کسی هستید که به یاری شما میآید.
یوفیکموا یا آل طه وقلبه على ثقه من نیله کل بغیه
ای آل طه، دوستدار شما دوستی را با شما تمام میکند؛ با دلی که یقین دارد به همه آرزوهای خود خواهد رسید.
هنیئا لمن فى ذات طه و حبه لقد قام للأمنا بحق الموده
گوارا باد هر آن که در پیشگاه طه و آستان محبت او، حق مودّت را به جا میآورد.
نعم ودُّکم فرض وحبکمُ هدى وأنتم شموس فى سماء النبوه[۱۶۶]
آری، دوستی شما تکلیف و عشق به شما هدایتبخش است. شما خورشیدهای آسمان نبوت هستید.